وقت نماز ، اگر در میان صد نفر بود چنان می خواند که انگار پشت دری قفل زده می خواند . این طور نبود ولی کمکم شده بود . تمرین شدن می کرد .خسته می کرد آن قنوت های عریض وطویلش .هرچه می خواندیم باز پیش او کم می آوردیم .گاهی با خنده اعتراض می کردیم که برادر! تو گر طولانی ترین سوره قرآن را در قنوتت می خوانی ؟ تو از پا نمی افتی ؟ عده ای پشت سرش نماز نمی خواندند چرا که خسته می شدند .عده ای غم می گرفتند که باز مهدی سر صف نماز جماعت ایستاد .
نام کتاب : قله ی شمالی صحفه :55 نام شهید : مهدی خوش سیرت